آیا کسی هست که دوستمو بشناسه .و منو کمک کنه که پیداش کنم ؟ حتی یه خبر از اون یعالم خوشحالم میکنه . ای دوست سکوتم را شکستی ، دل دائم صبورم را شکستی ، به جرم پا به پای عشق رفتن ، پرو بال عبورم را شکستی ، مرا از خلوتم بیرون کشیدی ، چه بی پروا حضورم را شکستی ، تمنا در نگاهم موج می زد ، ولی رویای دورم را شکستی ای کاش هرگز از خلوتگهم بیرون نمی امدم که این گونه بشکنم . تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری درست مثل این است که بخواهی کسی را که تا به حال ندیده ای به خاطر بیاوری.
باقیست ، تنها نشدی که درد تنها بکشی . توی مبل فرو رفته بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه می خرد نگاه میکردم. چه مانکن هائی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنا برانگیز . سلام و صد سلام به دوستای خوبی که به این وبلاگ سرزدن . من دنبال این کسی هستم که بعنوان تصویر خودم گذاشتم . من این دوستمو از اردیبهشت گم کردم . اخرین تماسی که باهاش داشتم آخرای اردیبهشت بود از کانادا . داشت میرفت بیمارستان برای مداوای قلبش . .دیگه هم هیچ خبری از ش ندارم . خواهش میکنم هر کدوم از شما عزیزان دوست منو میشناسین و ازش خبر دارین . لطف کنید و برام نظر بزارین . یام به شماره 09302442667 پیامک بدین و بنده خدایی رو تا خود خدا خوشحال کنه . (دوست من اسمش مجیده و بچه ارومیه است . ولی خودش توی تهران زندگی میکرد) .واز اردیبهشت سال پیش رفته کانادا . من خیلی ناراحنم که ازش خبری ندارم . نگران حالشم .
هر کدام از ما چون فرشته ای با یک بال است . و تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که درکنار هم باشیم.
زنم داشت به گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق است ور می رفت. شاخه های اضافی را می گرفت و برگ های خشک شده را جدا می کرد. از دیدن اندام گرد و قلنبه اش لبخندی گوشه لبم پیدا شد. از مقایسه او با دخترهای توی مجله خنده ام گرفته بود.
... زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمع و جور کنم.
گلدان شمعدانی را برداشت و روبروی من ایستاد و گفت:
نگاه کن! این گل ها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام. من عاشق عطر و بوی رز هستم. جوان، نورسته، خوشبو و با طراوت. گل های شمعدانی هرگز به زیبائی و شادابی آنها نیستند، اما می دانی تفاوتشان چیست؟
بعد، بدون این که منتظر پاسخم باشد اشاره ای به خاک گلدان کرد و گفت:
اینجا! تفاوت اینجاست. در ریشه هائی که توی خاک اند. رزها دو روزی به اتاق صفا می دهند و بعد پژمرده می شوند، ولی این شمعدانی ها، ریشه در خاک دارند و به این زودی ها از بین نمی روند. سعی می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.
چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست و کتاب مورد علاقه اش را به دست گرفت.
کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم. این لذت بخش ترین بوسه ای بود که بر گونه یک گل شمعدانی زدم.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |